ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
سه شنبه
بر اتوبان ایستادم ، منتظرم بابا بیاید دنبالم ، حدود چهل دقیقه ای می شود ، دختری سفید و هم قد خودم شاید (نمی فهمم چون روی لبه جدول ایستادم )از من می خواهد با موبایلم شماره ای را بگیرم ، می گوید بر نمی دارد می شه شما بگیرید ، برایش می گیرم ، سه تا بوق می زند و موبایلم قطع می شود چون شارژش تمام شده ، پدرم رسیده و من یخ زده سوار می شوم و تا خانه همانطور یخ زده ام .
پنج شنبه
دارم فیلم می بینم که موبایلم دوبار زنگ خورده ، همان شماره ای است که برای دختر گرفتم ، نشنیده ام ، نیم ساعت بعد شماره ای ناشناس ، جواب می دهم ، صدایی می گوید شما دو روز پیش به موبایل من زنگ زدید ؟ برایش توضیح می دهم و ظاهرا ًمتوجه می شود .
امروز بعداز ظهر
برایم اس ام اسی می آید با همان شماره ، ببخشید مزاحمتان شدم ،من از نحوه برخورد و صدای شما خوشم آمده ، می توانم بپرسم شما مجردید یا ...؟
حالم بهم می خورد ،بالا می آورم ، بعد به خودم تف می اندازم که کار خیر برای کسی انجام ندهم ،
:*
دوست نازنین، این هم یک نوع رابطه اس.فکر کن اگر تو جامعه ای نتونی راحت با کسی یک رابطه ساده رو شروع کنی، طبیعتا به راه های کج و معوج رو میاری!
طفلک اون دختره! طفلک همه دخترا که انقدر پسرا رو جدی میگیرن.
daraam yavash yavash gheirati mishamaa, shomarasho bede saresho bezaraam roo sinash :D khobi? khosh migzare? darso mashgh chiii
خب این نیکی که تو کردی ممکنه بود همچین عواقبی هم داشته باشه! D:
برای المیرا و علیرضا : من نمی توانم توی بلاگ اسپات نظر بذارم .ببخشید . وبلاگهاتون را می بینم و مرسی که بهم سر می زنید .