ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
دلم می خواست می آمدم خانه ات ، نبودی ، نیستی ، بهت احتیاج داشتم ، باید حرف می زدم ، حرف هایی که فقط باید به تو بگویم ، کیلومترها فاصله داری و دلت حسابی تنگ شده و گرفته ، آنجا هم هیچ فرقی برایت نداشته ، می گویی از جوانیت اسفاده کن و نگذار وقتت بیهوده تلف شود ، بخوان و بخوان . و من خوشحالم که عادت مطالعه شبانه ام بازگشته ، می گویم تو متفاوتی ، با همسن و سالهایت فرق می کنی ، فکر و باورت فرق می کند ، پس بیخودی سرخورده نباش و غمگین نشو از چند تا حرف ساده ، خیلی راحت بحث کن .من زن های بسیاری همسن تو کنارم هست اما فقط با تو این چنین صمیمی و دوستم ، الکی هم ازت تعرف نمی کنم ، قوی باش ، حالا به جای اینکه من حرف بزنم ، تو حرف زدی و سبک شدی ، این یک ماه را هم خوش بگذران و به هیچ چیز فکر نکن .