ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
دلم می خواست خواب تو را می دیدم ، مثل همه روزها که از خواب بیدار می شوم و انگار که هزار تا خواب دیده باشم و تو توی همه خوابهایم باشی و من باز هم یادم نیاید که چه بود ، فقط شیرینی خوابش با من باشد تا شب .اما این بار خواب روز آخر تابستان را دیدم که جایش را با زمستان عوض کرده بود و روی رف پنجره ام لایه ای ضخیم از برف نشسته بود و من از خوشحالی توی خواب دلم می خواست جیغ بکشم و دنبال پالتوی بنفشی که عید خریدم میگشتم . دلم می خواست بزنم بیرون و توی آن همه برف غلت بزنم ، تو باشی و با هم قدم بزنیم و دستهای سردم را بگیری و ...
تو باشی همیشه و من همیشه شکر سرخ تو باشم.
خواب که خوبه .. خواب دیدن. خواب خوب - بازم بگم؟
ول کن بابا سگ حال میشم
:*
من هنوزم یادمه که اسفند ماه تو بود فایزه جانم...