ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
یک کتاب ، دو تا و سه و چهار تا کتاب دارم . یک کتاب برای مادر شوهرم است که ترجمه کردند و به تازگی چاپ شده ، دیگری نمایشنامه لابیرنت است که خواهر مردخانه ترجمه کرده ، همزمان دارد اجرا می شود ، برایم امضا می کند و بهم هدیه می دهد . کتاب سوم را لگو بهم هدیه می دهد در مورد مدارس ژاپنی و داستانی در مورد آن است .کتاب دیگر گتسبی بزرگ فیتس جرالد را شیرین بهم می دهد ، بخوانم و بعدی هم قانون عشق لورا اسکیول . کتاب ها را روی هم می چینم . بعد از چهار روز ، آمده ام خانه . همه گلدانهایم را آب می دهم . فقط سبزی هایم کمی سوخته اند . شاید باید جعبه سبزی هایم را با خودم ببرم . حالا برای کلاس داستان نویسی مانده ام چه بنویسم . دیالوگها می آیند و می روند . اما باز خوب نمی شود .
سلام
الهه رضایی مجری سالهای کودکی شما را به سایت خود دعوت میکند.
http://elaherezaei.persianblog.ir/
درورد.
خوشمان آمد،وقت کردید سری هم به ما بزنید
www.fantasyfans.persianblog.ir