به یاد ندارم ، بلاگ اسکای خراب شده باشد . فقط یکبار 5 دی 82 ، وقتی در بم زلزله آمد مدتی خراب شد تا الان که برایم پیغام گذاشته اند که 14 خرداد تا 48 ساعت نمی توانم به روز کنم و چیزی بنویسم . شاید اگر خراب نمی شد ، دلم نمی خواست چیزی یادداشت کنم اما حالا آن موقع نمی شود .من اینجا را دوست دارم .
:)
وبلاگ من خیلی وقته دیگه خونه ام نیست.. از وقتی که کسی که نباید ، گشت و گشت و پیداش کرد .. از همان روز یک دانه از حرفهای دلی ِ دلی ام را ننوشتم .. از همان روز هر بار که بازش میکنم خفه میشم از حرفهایی که هست و نمیشه زد ..
هی فکر میکنم یکی دیگه باز کنم اما دوسش دارم خیلی..
چیکار کنم من؟ :(
باید شجاع بود و نوشت . باید نترسید و حرف را نوشت . وگرنه توی دل آدم می پوسد . طوری نوشت که هیچ کس جز خود آدم نفهمد . نباید ترسید . ترس آدم را می کشد . باید جور دیگری نوشت .