ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
چهارشنبه سوری است ى هنوز صدای ترقه و بمب می آید. وقتی به خانه برمی گشتیم بوی دود و جنگ می آمد.
با دخترک دوزبازی تازه ای که برایش خریده ام را درست کردیم و حسابی کیف داد.
حالا می خواهم کتاب آناتومی افسردگی که به تازگی خریدم را بخوانم. تا ص ٦٠ خوانده ام.
روزهای اسفند بسرعت در حال عبورند.
و من تند تند سعی می کنم کارهای نصف نیمه ام را تمام کنم.
از هوای تازه اش لذت ببرم. شکوفه ها را ببینم و هی تاروز تولد تو با خودم کلنجار بروم که بهت پیام بدهم یا نه.