ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
دارم سریال fleabag را می بینم . این سریال چیزی در من زنده کرده است که عجیب شده ام. چیزهایی نوشتم که نتوانستم جایی منتشرش کنم، فقط برای تو فرستادم که تو هم از جسارت حرف زدی. جسارتی از اندیشیدن و نوشتن و در عمل کردن. تبریک و شادباش. سریالی با موضوعی که کمتر درباره اش حرف می زنند. چه در فرهنگ ما چه در فرهنگ غیرایرانی.
آنقدر خسته ام که خوابم نمی برد. این روزهای عجیب چقدر تند تند می گذرد.
چیز مهمی که امروز برای اتفاق افتاد این بود که خانه های متفاوت ، آدمهای مختلف، بچه هایی با تربیتهای متنوع و نگرش آنها به بازی و کلاس و زندگی. مادرانشان و نوع نگاه آنها. مدل زیستن هر کدام چقدر متفاوت و جالب است. هیچ وقت فکر نمی کردم که به خانه بچه ها بروم و با آنها بازی کنم.
امروز روز اول دی ماه است.