بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

بعد از کمتر از یک شبانه روز به زندگی برگشتم. بارها مردم و زنده شدم. در میانه روز می دانستم باید از مرگ زنده بلند شوم. در آستانه غروب در هر لحظه که می‌مردم چیزی در من زنده می‌شد . در ابتدای شب آرزوی مرگ می‌کردم و حالا بی آرزویم ، بی هیچ آرزویی.


ص ۱۶۶

مرلین مونرو غمگین نیست



بی آرزو شده ام.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد