ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
زن توی فیلم خیلی خوشحال بود. کیفش را طوری روی دوشش انداخت انگار خوشبخترین زن روی زمین است. زن بعد از سالها به وصال عشق قدیمی اش رسیده. عشقی که حالا دوباره زنده شده. هم از سمت زن و هم از سمت مرد.
مرد برای کار به کیش رفته. زن قبل از آن خودش را رسانده. با هم قرار می گذارند و شب هر دو با هم در یک اتاقند. صبح با هم صبحانه را می خورند.
ما در فیلمهای ایرانی قسمت سکس و رمانتیک را نمی بینیم اما با نشانه هایی، با صحنه های کوتاه ، خنده و نگاه ، با کات های یکهویی می فهمیم که چیزی اتفاق افتاده مثلا.
وقتی شام را با هم می خورند، مرد یکهو قبل از خوردن چای بعد از شامش به سمت اتاقش رفت. و نگاه خندان زن را می بینیم. موقع خرید لباسها، خنده زن، انداختن کیف روی دوشش همه اینها نشان می دهد عشق برای زن برگشته اما چند دقیقه بعد دسیسه مرد نمایان می شود. وقتی همه چیز به نامش شد ، دیگر آن عشق نبود. نقشه ای بود برای به دام انداختن.
قسمت هفتم سریال زخم کاری
اقتباس از رمان بیست زخم کاری ( با نگاهی به مکبث)
۱۴۰۰/۴/۳۰