ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
نمیتوانم احساساتم را پنهان کنم که امید به زندگیم در همین نوشتن و خواندن و کلاسهایم خلاصه میشود.آنقدر نوشتم و باز هم مطلب نوشتنی دارم که حد ندارد.،گاهی کم میخوابم و گاهی اززخستگی روی تخت میافتم. باز مینویسم. باز همه جا توی خواب و بیداری باز مینویسم. نمیتوانم هیجانم را پنهان کنم از کنارش بودن. و اتفاقات خوب پیش رویی که در گروه داریم. حرف میزنیم و بحث میکنیم. نظر میدهد و باز کارها را جلو میبریم. سلیقهاش سخت است. یکهو ممکن است توی ذوقم بزند اما باز هم محترم است و معلم است. در کار نوشتن سختگیر است. سعی میپکنم کم نیاورم و بنویسم. و فراموش کردم میشد که بروم. به سختی تمام بروم. میخواهم باشم چون او هم میماند.
منو ببخش که برای یادداشتهای شخصیت پیام گذاشتم
ولی خاستم بگم همینقدر که یک نفر تو زندگیت هست که حال دلت باهاش خوبه و مسیر زندگیتو به بهترین شکل ممکن دگرگون کرده تو خوشبختی و این چیز کمی نیست جذبش کن و ادامه بده
خوشحالم که تو هستی و میخونی عزیزم