ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
+بیا صبحانه بخور .
-سیرم.میل نداره.
+پاشو .پاشو بیا .
_ سیرم . سیرم کردی . با این زندگی سیرم کردی. ولم کن .
پرنده ، آه فقط یک پرنده نبود
پرنده رها بود
هر جا که دوست داشت خانه می کرد
هر جا که می خواست
هر جا که بلند و با صفا بود
هر جا که آسمان پیدا بود
پرنده ، آه فقط یک پرنده نبود .
.
.
.
کاش می توانستم پرنده باشم.
پ ن : باز هم برایم دعا کنید . رهایی نزدیک است .
می توان پنهان کرد یا پنهان ماند ،
فرار کرد یا فراری داد ،
ساکت کرد یا سکوت کرد،
می توان نشست روی به روی هم و یک ضرب و بی وقفه حرف زد بعد از مدتها و فهمید چقدر حرف داریم حتی تا دم در،
چای خورد و دم کرد و باز هم چای خورد،
پسته خورد و غصه ها را ریش ریش کرد ،
تصمیم های جدید گرفت،
داستان های تازه نوشت،
و نخوابید،
قصه غصه ها را دوره کرد،
جوید ،
درد را نشخوار کرد.
وسبک شد.
زندگیم افتاده در دور سربالایی سختی که حالا حالا قصد تمام شدن ندارد . و من دقیقا اول این سربالایی ام . هنوز خاموش نکرده ام اما آنقدر پایم را روی کلاج نگه داشتم ، پای چپم سِر شده ، آنقدر بوی لنت می آید که دارم خفه می شوم . آنقدر ترمزدستی کشیده ام که دست راستم خم مانده . این وضعیت زندگیم است .
.
.
.
صبر می کنم . باز هم صبر می کنم . فقط می توانم صبر کنم .
به زودی دیوانه خواهم شد
و یک پیراهن برعکس می پوشم .
و از اینجا می روم.
تا کسی نتواند با نگاهش ، حرفهایش و حتی ماشینش من را تهدید کند .
دیوانه خواهم شد و از قفس می پرم .
از این پنجره های پر نور ِ پر تهدید
از این خنده های شبانه سهمگین و نگاه های هیز و ولگرد
رها خواهم شد .
و همه این گریه ها و ضجه ها که بند نمی آید را فراموش خواهم کرد.