بعضی وقتها از بعضی چیزها محروم می شی و تازه قدر اون چیز رو می فهمی . این چند وقت چقدر دلم می خواست می تونستم بنویسم و به نوشتن به شیوه گذشته ها برگشته بودم . هر دو خوبند و باید قدرشو دونست . فکر می کنم چند روز که بگذره همه فراموش کنند که اینجا مدتی خراب بود و همه یه جورایی دلتنگ بودند برای نوشته ها و دیدن صفحه های رنگی دیجیتالی که توش پر از نوشته های خوب و دوست داشتنیه . این همه روز اتفاقهای زیادی افتاد . من فکر می کردم حالا نوشته هامو از دست دادم اما ناتاناییل می گفت اونها هنوز وجود دارند و واقعا راست می گفت . من دیگه دارم با نوشتن نفس می کشم و جدایی ناپذیر شده . حتی گاهی ترجیح می دم بنویسم تا حرف بزنم و شاید زیاد هم خوب نباشه اما به هر حال تجربه ای بود . اینکه بدونیم نمی تونیم مالک مطلق همه چیزهایی باشیم که فکر می کنیم از آن خودمونه . و به این برسیم از چیزهایی که داریم فعلا خوب استفاده کنیم و لذت ببریم . زیادی شعار دادم ولی می تونم بفهمم که خودم دارم در همین حین تجربه می کنم و بهش رسیدم . این آسمون که هر تیکه اش شده مال یه نفر پر شده از ستاره های درخشانی که هیچ وقت غروب ندارند . پس به آسمون و ستاره هاش سلام می کنم . سلام .
بعضی وقتها همین محرومیت ها هم با ارزشند باید قدر اونها رو هم بدونیم....موفق باشید.
سلام
به بالاخره اينجا درست شد...ای دلم تنگ شده بود واسه اين صفحه آبی بدون امظا !!! ...چاکريم بابا!
سلین سلین!!! :)... ببخشین اسمون چه جوری و بر مبنای چه اصلی و بر پایه ی چه تصوری تقسیم شد بین ادما؟!؟!؟!؟؟! من قبول ندارم. همه ی وسعتش اسمون رو اسمونش کرده وگرنه من یکی اسمون تیکه تیکه نمی خوام:(:( اون دیگه اسمش یه تیکه ابی بی مزه است!!! نه اسمون.
:):)
آنیتای عزیزم منظورم این بلاگ اسکای که بین ما ها تقسیم شده نه آسمون واقعی . اون که درسته مال تو و من و همه است .
چقد بد بود فائزه وقتی میومدم اینجا و با یه ارور مضخرف روبرو میشدم. بازگشتنت خوش باد
oooops... sorry
سلام دوست خوبم ممنون که اومدی پیشم.خوشحالم که بلاگ اسکای دوباره درس شد.
وای چه قدر این وبلاگ قراره قشنگ بشه٬درست مثل قبل.بنویس بدون امضا٬بنویس......
رسماً تبریک!مث رسماً دوستت دارم یه هوار...