از خندیدن منع می شوم / و از گریستن باز می مانم ؛ و جویده می شوم همچون خفتگان در زیر آوار / جویده می شوم از فکر ؛ فکر ؛ فکر / چرا کسی جسدم را نمی یابد ؟ من اینجا هستم ؛ همین جا / در زیر هزاران نقاب و چهره و حرف مدفون شده ام / چرا کسی صدایم را نمی شود ؟ دیگر خسته شدم از ناله ؛ فریاد و / سکوت می کنم / سکوت می شوم / : نجات دهنده در گور خفته است : بوی تعفن می دهم . پس مرده ام /
و به آرزوی خود می رسم / آرامشی ابدی در دو متر مربع از خاک زمین / و فراموش می شوم همچون دیگرانی که فراموش شدند / ( سالگرد مرگ فروغ )
سلام به همه دوستان عزیز : موفق باشید به من هم سر بزنید خوشحال میشم ممنون
کاش توی ظهیرالدوله، پیش پای فروغ، این شعررومی خوندی
و یه دفعه حس می کردی یه صدایی داره زیر صدای تو همین شعررومی خونه، تو ساکت می شدی ومی دیدی صدا هنوز میاد: « همیشه پیش از ان که فکر کنی اتفاق می افتد» و تو دور و بر تو نگاه می کردی اما چشمات هیچ چیزی نمی دید. خودت تنها بودی با صدایی که هنوز هم داشت حرف می زد، دقت می کردی، صدا صدای فروغ بود: « چرا همیشه مرا در ته دریا نگاه می داری. . . »
شاد باشی عزیز.
یادش گرامی. اگر ظهیرالدوله رفتین جای من رو هم خالی کنین
ممنونم که به ناهه سرزدی عزیز.
همیشه پیش از آنکه فکر کنی اتفاق می افتد.
در آسان شهر فروغی دمید و رفت / شوری به بزم شیفتگان آفرید و رفت /
« عصیان » گری «اسیر» زمان «تولدش» / «دیوار» غم، به گرد دل ما کشید و رفت /
در سالروز مرگ تو دلها به ماتم است / اشک هایمان در گورت چکید و رفت ...
جسارتا عرض میشود بانو / سالگرد مرگ کسی زو گرایم نمی دارن اوصلا عزا میگیرن / گرامیداشت یه چیز دیگس / ولی انتخاب شعرتون محشر بود . امسال آدم برفی ساختی یا نه؟
یادم رفته بود. تو یادم آوردی. از ۲۴ بهمن پارسال تا امسال چقدر برام زود گذشت...
اگه رفتی جای من هم سلام کن..
من فروغ دوست دارم..اینم قشنگ بود..
از زبون تو شنیدنش یه حال دیگه داشت~!
.........
خیلی خوب بود. کاش این نابغه پر از احساس هنوز هم در بین ما بود....
مرسی عزیزم...از همدردیت ممنون ..باز میام پیشت
از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف می زد... براش چراغ ببریم...