ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
پنج شنبه 04 دی 1382
فاصله من و تو
خطوط عابر پیاده بودند
زمان گذشت
و چراغ هرگز سبز نشد !
● دیگر از فرسایش ترسی ندارم .
فرسایش روز مرگی ها .
فرسودگی از دوست داشتنهای بیهوده .
فرسودگی این 5 سال .
ذهنم را دیگر به اصطکاک فکرهای بیهوده نخواهم سپرد .
و آخرین ..... هستی که به او ایمان آوردم .
" تو شبنم وار روی صورتمی "
و تمام خوابهای من تعبیر شدند .
دیگر خودم را آزار نخواهم داد.
و باز بی دریغ دوست خواهم داشت .
خودم را به دست باد و باران سپردم ,
تا به پایان برسم .
Tuesday, January 20, 2004
سلاممم ُ خوبی؟ کلی دلم براتون تنگ شده بود ُ آمدم دیدم مریم هم نیست:( چی شده این عمق؟ من عمیقا ناراحت شدم که:(
منم اینجام...منم مینویسم البته نه زیاد خوب...من هم منتظر نظرت هستم