وقتی برگشتم همه چیز مثل همیشه بود .اتاقم . پنجره .و سرمای شیشه هایش . چه خوب که هنوز هوا گرم نشده و باران نمی گذارد که زمینها خشک بماند .چه خوب که توانستم توی کوچه های نزدیک قدم بزنم و از تمیزی همه چیز لذت ببرم و دوباره در هوای اینجا ؛ اینجا ؛ وطنم؛ نفس بکشم.چه خوب که همه چیز مثل سابق بود . جز گلدانم . که برگهاش خشک شده بود ولی هنوز زنده بود .که در باغچه کاشتمش .چه خوب که الان دارد باران می بارد . و هنوز از بوی خاک باران خورده خوشم می آید.(به قول استاد حجم سازی خانمها همه از خاک باران خورده خوششان می آید !) چه خوب که صدای خوردن قطرات باران را به شیشه می شنوم .و خیلی حرف برای گفتن دارم . به اندازه یک سال که گذشته حرف دارم . بی پایان !
سلام. به فروشگاه اینترنتی کتاب و CD آدینه بوک با تحویل رایگان هم سر بزنید.
سلام...خوشوقت از آشنایی...
میدونی یه روزایی ازت دلخور شدم. ولی خوب بی خیال... پ مث پشیمونی و پدرسوختگی نیس هنوز پس بازم خوبه.
بوی چشم بارون خورده رو راستی تا حالا شنیدی؟ اونقدر نزدیک باشی؟ قشنگ مماس به یه صورت که اشکاش هنوز خشک نشده؟ شاید اونوقت دیگه برات عشقبازی زمین و بارون مفهومشو از دست بده!
همه چیز مثل همیشه / از شیرینی گس کودکی /تا تلخی موقر موهایی که دستی نقره ای شدن / از چاغاله های نارس بادام / تا دلهره گم شدن عیدی ها / همه چیز مثل همیشه
سفر قندهار خوش گذشت؟ بابا تیمتون صدر جدوله. من می خوام امسال شاخ غول بشکنم با یه روحیه قلابی
بازگشت شیرینی رو تجربه کردی...خوشحالم...خوشحالم
وقتی برگشتم دیدم یکی از ماهیام مرده ...