اینجا سایت دانشگاه . من نشسته ام پشت کامپیوتر . با سرعت بالا و حال می کنم . امروز برف می بارد و من با اینکه مشتاق آمدن بهارم اما دلم نمی خواهد برف تمام شود . خوشحالم که هنوز هوا سرد است و من شال گردن آبی ام را دور گردنم انداختم .خوشحالم و امیدوار. به جهنمی که گاهی از بهشت هم بهتر است . با کتابهایم و شعرها . با مایکوفسکی . هیوا مسیح . پیش از صبحانه یوجین اونیل . با قوی تر . با مونولوگ هارولد پینتر . با ناظم حکمت .با اهنگ وب لاگ بلانش . من خوشبختم و خوشبختی یعنی رضایت از وضیعت حاکم . من راضی ام . به حرف زدن با استادم که مدتهاست ندیده امش و دلتنگشم . برای پیامبرم . برای عمو . برای میمها . برای اسمها . برای بدون امضاها .برای مریمم . برای هوای مه گرفته که مثل فیلمها بخار از آب بلند می شود . به بلند خندیدن راضی ام . به همه چیز . به بستنی سالار با طعم هلو دل خوشم .به بستنی که با پدرم می خورم .به داستایوفسکی و خاطرات خانه مردگانش .به عشق بدون قاف بی شین بی نقطه مستور دل خوشم وبه زندگی و حتی مرگ که بی صبرانه انتظارش را می کشم .
با این توصیفات دل ما هم قیلی ویلی می رود که کمی خوشگذرانی کنیم! شال گردنو بچسب با این هوای برفی با یه کتاب زیر بغل و یه فکر کوچولو تو کله و یه بستنی به دست دیگه...
راست می گی که اون فیلم محشره، رفته جزو بهترین هام. فیلم تو رو کجا میشه دید؟ حاضره؟
همینه دیگه آهنگ بلانش نه خود بی نواش که!ما بوقیم دیگه!
من چقدر توی حس های خوشبختی با توهمذات پنداری میکنم رفیق!
راستیدلم میخواد یکی از اونها که توی پست میم هایزندگی ات و نه ب هایزندگی درست کرده بودی <درست کنمچطوجوریاس؟بم میگی ؟
با واژه به نام دوستت دارم آغاز نمودم
ولی اکنون...
رهگذر
می روم !!
بیا ای من که تا با هم برویم
که تنها نمی توانم
گذر گاهم کدامین کوی و دیار است ؟!!!!!! نمـــــــی دانم
با دیدن من توی راهروی گروه خوشبختی ات افزون میگردد.
واسه خودم میخوام گلم <حالا یگی چه جوری درست کنم؟ایمیلمو که داری خواستی <ایمل بده واسم
وای فائزه چرا من متوجه اومدنت نشدم؟!!!!
اومدم ولی این پستهای جدیدت نبودن!!
از برگشتنت خیلی خوشحالم.