ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
صدایش که توی گوشی تلفن می پیچد ، تمام تنم می لرزد ، مثل وقتهایی که سردم است . سوال می کند ، جواب می دهم . و آخر سر مثل همیشه ها که خیلی وقت بود برایم حرف نزده بود ، شروع می کند و این بار می گوید من امید دارم . من دلم روشن است که اتفاق خوبی در پیش است و من قند توی دلم آب می شود و برای رسیدن به هدفم مصمم تر می شوم . می پرسد خوشحالی؟ می گویم خوشحالم . جواب می دهد ازخوشحالی تو خوشحالم .
صدای غریبه که تو فضا می پیچد با صدای تو مقایسه اش می کنم ، بی اختیار . بدون هیچ قصد و غرضی .نمی دانم چرا اما یاد صدای تو و حرف زدن تو می افتم .تو کلمات را قشنگ می گویی طوری که لازم نیست توی ذهنم حدس بزنم چه گفتی . و لازم نیست هی بگویم چی ؟ بله ؟و آهنگ صدایت زیباست .
نمی دانم چرا در ذهنم دنبال صدا و نگاه آشنای تو می گردم .
چون جاش خالیه....
Alo! seda miyaad