ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
اما حالا هر وقت ابروهایم را بر میدارم یاد آن روز می افتم که گفتی خوش تیپ تر شدی یا وقتی آدامسم را با کسی نصف می کنم ، مثل آن روز ، قبل از آنکه بغلم کنی از جیبت آدامس درآوردی و با من نصف کردی و همیشه می گفتی آدامس نعنایی بخر و از طمعهای میوه ای آدامسهای من خوشت نمی آمد . از خوشحالی دیگران باید خوشحال شد و من خوشحال شدم از اینکه پژوهش کاشان با شرط معدل قبول شده بود و مثل من مجبور نشده بود توی خانه بماند و غصه بخورد ، اما حسودیم شد و تصمیم گرفتم هر اتفاقی بیفتد برایم مهم نباشد ، فوق خواندن در این مملکت که کسی برای کارت ارزشی قائل نیست بدرد نمی خورد ، داشتم می نوشتم غمهای بزرگ ، غمهای کوچک آدم را آب می کند و می برد و می شوید که اشکهایم فرو ریخت و انگار دوباره زمانهایی دور برایم زنده شد که در خودم گم شده بودم و دوست داشتنهایم جور دیگری بود ،