ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
خیلی خسته ام اما این خستگی جان تنم است. دیروز شاگردهای کوچکم برایم تولد گرفتند. کاری که دوستان صمیمی و رفیقان قدیمی برایم نکرده بودند. از خوشحالی دلم می خواست اشک بریزم. این همه دوست داشته شدن از سرم زیادی بود انگار. دو جا و یک روز پشت سر هم. با کادو و کیک های خوشمزه و خوشگل.دلم می خواست از خوشی به همه بگویم که چقدر دیروز خوشحال شدم. قلبم قلبم قلبم...