ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
طبق آخرین مکالمه ام و شنیدن صدای تو
می خواستم بنویسم که فهمیدم اگر کمی هم دوستم داشتی،
دیگر همان هم نداری.
و ماه کاملا رفت زیر ابرها
و سیاه سیاه شد.
طبق آخرین کلمه هایی که از دهانت خارج شد، فهمیدم حتی دوست نداری همان چند کلمه ای که به بهانه تو از دهانم خارج می شد را هم بشنوی،
طبق آخرین بارها،
طبق آخرین کلمه ها،
اما طبق آخرین باری که دیدمت،
-حالا ماه کامل و قشنگ روبه روی صورتم است -
و هی دارد از ابرها خلاص می شود. حالا زیباتر هم شده.
اما طبق آخرین باری که دیدمت
هنوز کمی دوستم داری.
اصلا دوستم نداشته باش. اصلا بگذار دوستدار همه موجودات عالم باشم به غیر از ماه شان.
مگر می شود ماه باشی و کسی دوستت نداشته باشد.
بگذار جهنم فقط برای من باشد.
جهنم به علاوه ماه.
۱۴۰۰/۵/۴