ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
باز هم عجله دارم .انگار این اسفند همه من را عجله فرا گرفته است . دلم می خواست با دستهایت جلوی آمدن بهار را بگیری.زهی خیال باطل.من از پنجره درخت همسایه را ندیده بودم . ندیده بودم که چه با اشتیاق جوانه زده است . درخت کوچک باغچه پدربزرگ را ندیده بودم که حتی شکوفه های صورتی داده . شمشادها که برگ سبز نو برتن کرده اند !بهار آمده است و من دیر به فکر نیامدنش افتادم . همیشه قبل از اینکه اتفاق بیفتد ...هر روز که بیدار می شوم زودتر از زمانی که قرار است ساعت زنگ بخورد !و می شمرم و با عجله راهی می شوم به سمت آفتاب که با مهرش می تابد .بر من . بر اتاق تاریکم .بر شهرم . بر دوستانم .بر زندگیم .و دیگر خسته نیستم . خستگی سطحی ام با خواب شبانه رفته است . با رویاهای شبانه و دلتنگیهاش رفته .کتابها منرا خواب می کنند . کتابهایی که دلم می خواست بخوانم و حالا دارم تند تند می خوانم .خدا کند زنده بمانم و تمامشان منظورم تمام کتابهای کتابخانه را بخوانم .برای همین دلم نمی خواهد این جایی که دوستش دارم را از دست بدهم .
*می پرسم :دلم می خواهد بدانم ایران تا کجاست؟یعنی هر جا که دل آرش با تیرش رفته ایران است؟تمام هستی؟می گوید : به خاطر جاذبه زمین تیر دارد دور زمین می چرخد .می گویم:اما زمین با تمام کهکشان در حال حرکت است و به مبدا یا هر کجای دیگر که قرار است برسد می رود .پس ایران تا کجاست؟
پیرو مهربانی هایت در کامنت م :
موا اوسی م فلوق! یعنی منم همینطور گلم!
مهم نیت ایران کجاست... مهم این است که تو باشی... هر کجا... فرقی نمی کند...
مهم لحظه ایست که در ان هستی...