ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
اس ام اس می دهم : آیا امیدی به طلوع خورشید هست ؟ از پس هزار کرور ابر که زمین را سپید کرده ، از پس این همه ظلمت شبانه ؟ جواب می گیرم : آری ، اگر به جای سرایش غمنامه به نوشیدن لحظه ها بپردازیم .
منتظر خورشید نیستم که طلوع کند که تازه این همه برف باریده و دلم می خواهد آدم برفی درست کنم ، دلم می خواهد فقط کمی از ظلمت خودم کاسته شود که نمی شود ،
امروز با اینکه خیلی در ترافیک گیر کردم اما قشنگ بود اینهمه برف ، خیلی قشنگ ،با اینکه پاهام یخ زده بود اما لذت بردم ،
به نظر من هم قشنگه این همه برف:) حتی با انگشتای یخ زده
البته الان اینو می گم که نشستم یه جای گرم و نرم
:))))
می گویند دنیا کوچک شده است ، و استوا در آینده نزدیک همسایه خونگرم قطب خواهد شد،
نه همسفر خوشباور، دنیا هرگز کوچک نمی شود. ما کوچک شده ایم ، آنقدر کوچک که دیگر هیچ گم کرده ای نداریم.
دلخوشیم که در نیمه تاریک دنیا کسی ما را گم کرده است و دارد در به در دنبالمان می گردد . کسی که زنگ در را همیشه بعد از هجرت ما به صدا در خواهد آورد.
سلام
من هم برف رو دوست دارم البته اگر از پنجره خونه گرم و نرمم برفی که به آرامی و رقص کنان می باره رو تماشا کنم .
گاهی هم بدم نمیاد دستم رو زیر بارشش بگیرم و آب شدن بلور ها رو کف دستم تماشا کنم . و خدا خدا کنم دیر تر آب شه تا من تمام شاخه هاش رو ببینم .
دلم برای وبلاگتون تنگ شده بود . خوشحالم که هنوز سر پایید .
ایشالا بازم میام و می خونم