ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
به بچه ای فکر می کنم که از توست ، در درون توست ، از گوشت و پوست و خون توست . و حالا می توانی فکر کنی که دوستش داری یا نه ؟ سالم است یا نه ؟ تکان می خورد یا نه ؟ رشد می کند ، می فهمد ، احساس دارد ؟و همه این سوالها می تواند وحشت بزرگی باشد از ندانستن حال و احوال کودکی که در درون تو رشد می کند ، خدا خیالت را راحت می کند وقتی گاهی لگد می زند به شکمت . همه خوشحالی یک مادر همین درک حس حضور زندگی در درونش است و تمام آرزویش سالم بودن کودکش . وقتی خیالت راحت می شود که بدنیا بیاید و این سلامت را از نزدیک ببینی و لمس کنی و صدای گریه اش را بشنوی . مادربودن . تمامیت یک زن . داشتن یا نداشتن .و هزاران سوال در پیچ و خم این راه بی پایان .
داری مامان میشی ینی ؟
:*