ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
یکی از دوستانم امشب زنش به خانه برمیگشت. امیدوارم فقط توانسته باشد دلی از عزا درآورد. به خاطر شرایط کاری دوستم و مادر بیمار زنش مدتی است در دوشهر مجزا زندگی می کنند. و در رفت و آمد هستند.
بهش می گویم برای زنت گل بخر، خانه را مثل دسته گل کن. این کار را بکن، آن جمله را بگو.
می خندد و می گوید اینکه جزو بدیهیات است.
می گویم عه اوکی، گود لاک.
امیدوارم بعد از پانزده ماه توانسته باشد سکس کند. البته به زنش هم حق می دهم ، بچه شان تازه بدنیا آمده. من خودم تا دو سال نمی توانستم خوب رابطه برقرار کنم.
زایمان سیستم بدن را کاملا بهم می ریزد. و فکر می کنم تازگیها از سکس خوشم آمده یا شاید هم مدلهای مختلفی از سکس را امتحان کرده ام که دلم می خواهد یا شاید هم دیگر عوامل خارجی و داخلی باعث می شود، که خوشم بیاید.
وگرنه کاملا طرفدار زن دوستم هستم و کلی هم بهش گفتم خدا را شکر کن همچین زنی گیرت آمده. و چقدر بچه شبیه ش شده و خدا را شکر که شبیه تو نیست و کلی خندیدیم.
۱۴۰۰/۱۲/۷