بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

بعد از نسکافه، گریه کردم. قبلش قرص تنظیم‌کننده هورمون‌هایم که چند روز پیش از داروخانه با بقیه قرص‌ها خریده بودم چهارصدهزارتومان، خورده بودم. اما کافئین روی من اثر قویتری دارد. بعد از نسکافه، راه افتادم برای خودم گل مریم بخرم که مسیرها، راه خانه‌ی تو را نشان می‌داد، از هر طرف که رفتم، بهم حق بده که گریه کنم. بعد دلم برای شخصیت داستانم سوخت که همینجور معطل در خانه‌ی استاد مانده و اصلا هیچ ایده‌ای برای ادامه دادنش ندارم. چشمانم موقع گریه کردن سوخت. انگار که توی آشپزخانه پیازها قطعه قطعه می‌شدند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد