ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
سه مرد در زندگی من تاثیر گذار بودند. خودآگاه و ناخودآگاه. سه نفری که دوست داشتنشان کار سختی است و دوست نداشتنشان من را خالی می کند. احساس تنهایی و پوچی می کنم اگر بهشان فکر نکنم و برای من معنای زندگی هستند.
اولین نفر کسی است که باعث شد من بوجود بیایم. پدرم. وقتی من بدنیا آمدم بابا سفر بود و مامان همیشه از سختترین لحظه ای صحبت می کند که تنها مانده. بچه درست کردن کاری نبوده بشود تنهایی انجام داد اما از مظر پدرم شاید بدنیا آمدن را بدون حضور کسی مثل پدر هم می شود تجربه کرد. همان لحظه که درد شروع شده و مامانم داشته در و دیوار را گاز می گرفته ، من مدل زیستنم را انتخاب کردم. تنهایی همراه با درد بدون خونریزی و شگفتی. من هنوز هم در شگفتی هستم. از کودکی چیزی به یادم نمانده که گویای نوازش پدرانه باشد اما سفرهای بسیار هنوزم پررنگترین نقش را در زندگی من دارد. ما در کمترین تعطیلات در برف و سرما در گرمترین روزهای سال در گردش بودیم و من هنوز طعم شیرین آن روزها را به یاد دارم و آن جمع های تکرارنشدنی در قلبم جا مانده. اما همه لحظات تلخ مشاجره و بگو مگو های خانوادگی نیز در ذهنم است و هر بار که خودم پا در این صحنه زشت و تاریک می گذارم و بچگی خودم را زنده می کنم از خودم ناامید می شوم و سعی می کنم دکمه پاز را بزنم و شگردهای تمرکز و سکوت و صبوری را برای خودم هجی می کنم. جون در ذهن من هنوز آن لحظات تاریکترین نقاط زندگیم است که آسیب دیدم و به یاد مانده. بزرگتر که شدم اختلافات با پدر بیشتر و بیشتر شد. آنقدر که کلام بین ما سلام بود و نه چیز دیگری. قوانین سخت نانوشته خانه و انصراف من از درسی که دوستش نداشتم و اتلاف پول پدر همه را ناامید کرده بود. من برای راه تازه ام پول لازم داشتم و بابا دیگر زیر بار تحصیل من در رشته هنریم نمی رفت. چون نه ترم را بی نتیجه گذاشته بودم. رفتم سرکار. معلم شدم. منشی شدم. و همیشه سخت ترین چالش های زندگیم بودند. اما بالاخره توانستم جلوی بابا بایستم و درسی که عاشقش بودم را بخوانم. رفتار بابا من را قویتر کرد و من قدر لحظاتم را می دانستم. در یک خانواده سنتی من اکثر تابوها را شکسته بودم. سرکار رفته بودم، دانشگاه هنری درس خوانده بودم و سعی می کردم ساعتهای بیرون ماندن از خانه را بیشتر و بیشتر کنم.
بهمن ۹۹