بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

به خانه که برگشتم باز پدم پر از خون بود، انگار خانم دکتری که سونو کرد باعث شد خونریزیم بیشتر بشود. نمی دانم. یک جور عجیبی وارد یک دنیای مخوف شده ام. همیشه از دنیای پزشکی و دکترها می ترسیدم و تا وقتی مجبور نمی شدم خودم را قاطیشان نمی کردم. 

حالا نوشتنم از دندان دردم شروع شد. اولین نوشته ای که شروع کردم به بهانه چهل سالگیم نوشتم ، بی خوابی هایی بود از درد دندان. 

حالا رسیده ام به ریختن وقت و بی وقت لخته های خون که یکهو فرو می ریزند. دارد از ده روز بیشتر می شود و این ترسناک است. و دلیلش یک کیست تقریبا سه در دو سانتی متری است که وقتی دکتر ژل مخصوص سونو را به دستگاه عجیب و غریبش زد و بعد چیزی شبیه کاندوم سرش کشید و باهاش واژنم را قلقلک داد که هم دردم می گرفت و هم خوشم آمد.


پاچه راست شلوارت را دربیاور و بخواب،

نگفتم بقیه لباسهاتو دربیاری،

زودباش، مگه بچه ت تو خونه نیست!

سابقه فیبرون و کیست داشتی؟ 

نه.

دلیل سونو؟

پریود نمی شدم.

الان ده روزی است پریودم و حالا بند نمی آید.

حالا پاتو خم کن، اون یکی رو هم خم کن.

آه...

ببین این نقطه سیاه رو...یک کیست داری.


نور آنقدر زیاد بود که نتوانستم نقطه سیاه رنگ را ببینم. آنقدر دکتر عجله داشت که نتوانستم بپرسم کو کجاست؟

من را بدون نوبت راه داد ، تا آمدم پولم را پس بگیرم که بروم یک سونوگرافی خلوتتر، سریع راهم دادند تو و روی تخت خواباندند.



آنقدر کلینیک شلوغ بود که نفسم بند آمده بود. از کرونا می ترسیدم . رفتم توی راهرو. جایی که هیچ کس نبود. روی صندلی جلوی پله ها نشستم. اگر صدایم می کرد هم نمی شنیدم.

 

پس مجبور شدم بگویم نمی خواهم . میخواهم بروم سونوگرافی خلوت تر.


اما منشی دکتر در را باز کرد و گفت بیا تو.


دراز کشیده ام. می خواهم گوگل کنم و درباره کیست بخوانم. بعد اگر دلتنگی گذاشت بخوابم. 


۱۸اسفند۹۹



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد