بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

طلوع کردی از دشت ها و کوه ها و ابرهای سفید قلمبه اسفند

طلوع کردی از ازدحام شهرها.


طلوع کردی و لبهام روی لبهایت بود ،

طلوع کردی و چشمانم روی دریای چشمانت شنا می کرد

طلوع کردی و قلبم روی قلبت ضرب گرفته بود.

طلوع کردی و موج موهام لابه لای انگشتات گیر کرده بود.

طلوع کردی و تنم در تنت ذوب شد.

طلوع کردی 

طلوع کردی و غروبی نبود.



در مطب دکتر

۲۰اسفند ۹۹

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد