ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
به زندگی آرام این دو کرم نگاه می کنم. این چند روز که پیش ما هستند روزی دو یا سه تا برگ توت را خورده اند و بعد ظرفشان را تمیز کرده ام و برگ تازه گذاشته ام. کلا ده تا بودند که بین شاگردانم تقسیم کردم، البته مساوی نه. لالا و نانا هر کدام دو تا، از بس که قلدرند و توی کلاس من باید همه اش حواسم به لالا باشد که یک موقع کاری خلاف نظرش نباشد و به هزار ترفند و کلک ازش بخواهم که روی کاغذ مثلا مراحل رشد کرم ابریشم را برایم شماره بندی کند. بعد برایمان تصمیم می گیرد و با کلمه ی «بچه ها »شروع می کند کلاس را هدایت می کند. به لالا و نانا هر کدام دو تا ، به برادران دامن پوش البته به غیر از آن یکی هر کدام یکی، یک ابریشم به شاگرد تازه ای که به جمعمان اضافه شده، و هنوز به خانه شان نرفته، مامانش زیر و بم زندگیم را در آورد. یعنی از همه مامانهایی که دیده بودم تا الان بیشتر من را تخلیه اطلاعاتی کرد.منم نمی دانم تریپ صداقت برداشته بودم و از ب بسم الله تا آخر همه را دقیق بهش گفتم. که خانه ام کجاست و در این مدت دخترک کجاست و کلاس چندم است. بعدش پشیمان شدم از پرحرفی ام. سه تا کرم باقی مانده برای خودمان شد. از همان اول چند تا چاق و تپل و قویتر بودند بیشتر برگ می خوردند و میل بیشتری به پیله کردن داشتند. حالا از همه کرمهایی که داشتیم دو کرم دارند پیله درست می کنند. یکی از کرم ها امشب پیله کامل درست کرد و رفت توی غار تنهایی خودش. آن یکی کرم هم دارد پیله درست می کند. آرام آرام. پیش بسوی پروانگی.
۱۴۰۰/۲/۱۳