ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
از صبح دور خودم می چرخم و اگر مامانم اینجا بود کلی بهم حرف می زد این چه مدل کار کردن است، ظرفها را در ماشین چیدم. شوشو جارو زده، بالکن را شسته، ماشین را تمیز کرده جارو زده، من لوبیاپلو و قورمه سبزی برای روزهای نبودنم و فیله مرغ سوخاری برای ناهار امروز پخته ام. برای صبحانه نان تست درست کرده ام و شوشو نان تازه خریده و باد چرخ های ماشین را برده تنظیم کرده، بنزین زده برای هفته بعد. دخترم کتاب های درسی اش را مرتب کرده و در قفسه گذاشته و یک دیکته نوشته که سواد یادش نرود. دارد در اتاقش بازی می کند. شوشو خوابیده و من نشسته ام کمی خستگی در کنم تا کارهای بعدی خودم. پادکستی درباره کتاب خداحافظ گری کوپر را گوش دادم و برای کلاس یادداشت برداشتم که نصفه ماند. اینترنت از دیشب اینجا اذیتم کرده و هر کار می کنم به سختی انجام می شود.
لباسهای شسته خشک شده اند اما جمع نکرده ام. وسایل هفته را نپیچیده ام.
هنوز کارهای عقب افتاده زیادی مانده.
۱۴۰۰/۲/۳۱