ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
شاید فردا صبح که از خواب بیدار شدم، حالم بهتر باشد. یک ساعتی می شود پریود شدم،
من آدم خوبی نیستم، وقتی هم چشم نگویم و مثل رودخانه طغیان کنم اصلا هیچ وقت خوب نبوده ام. خوب بودن یعنی تسلیم و قانع و چشم گفتن و من اینجور نبوده و نیستم.
گریه و بغضم از این است که گیر افتاده ام، نمی توانم خودم را از آدمها رها کنم. نمی توانم از آدمها جدا شوم.
و همین آزارم می دهد و بقیه هم تحمل من را ندارند.
۱۴۰۰/۳/۱۳