ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
هر وقت شروع می کنم به نوشتن می پرسد داستان می نویسی ؟ می گویم نه. بعد جوری تند تند می نویسم که نتواند بخواند.
امشب دستش را می گذارد روی قلبش که دارد تند تند می زند مثل گنجشک کوچک روی درخت.
بعد می گوید اگه نزنه چی میشه؟
جوابی ندارم بگویم. قلبم می خواهد بایستد. می گویم
نباید بایسته. باید همیشه بزنه.
۱۴۰۰/۴/۱