بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

عجیب می‌گذرد. عجیب و غریب. وقتی نوشتی خیالم راحت راحت نیست. دهانم تلخ تلخ شد. وفهمیدم می‌خواهی که حرف بزنم و بگویم. تا اینجا صبر کرده‌بودم. صبر کرده‌بودی. و دیگر کش دادن ماجرا خوب نبود. و مطمئنا حس خوبی نمی‌داد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد